سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آخرین مطالب
...
قاسمی دیگر داشتم به تو شک می کردم
پروژه مدیران 2
در شیراز چه می گذرد
اینجا شیراز است
[عناوین آرشیوشده]
آرشیو مطالب
فروردین 90
پیوندهای روزانه
خدمات رضا زاده به شاه و مرگ مشکوک سید نورالدین
پیوندها
علی جعفری
چرک نویس انقلابی
انجمنی
شیراز نما
صادق سازنده
خدمات رضا زاده به شاه ومرگ مشکوک سید نورالدین
| 1:38 عصر - سه شنبه 90/1/16
+ | نظر
فراموش شدگان

 

لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجواالله والیوم الاخر و ذکرالله کثیرا

به یقین برای شما در وجود پیامبر سرمشق نیکویی است برای کسی که خدا و دوران آخرت راامید برد و خداوند را بسیار به یاد آرد. 

نگویید یادتان رفت که پیغمبر الگوی حسنه است. 

نگویید یادتان رفت که ائمه راهگشایند و باید مرید مراد دوست بود. 

اشک هایم سرازیر می شود از ناله های سر براورده از تاریخ..... 

می بینم فراموشی افکارتان را در فراسوی این شهر....... 

افٌ لک یا دنیا ........ 

شاید انگاه که ستون های خانه هایتان سر از شیخ علی چپون ها و مهدی اباد ها  بر اورد و سهل اباد ها را به چشم حقارت نگریست و حقوق هرکس را معادل مالیاتش دانستید باید می دانستیم که شما فراموش شدگان شهر هستید. 

شاید انگاه که افتخار شما تنها به اسفالت کردن محله های فقیر این شهر معطوف می شد و زیتون ها وخلیچ های بدون شط و مردمش ، سر بر آستان قدوم شما می گذاشت باید می دانستیم شام هاا فراموش شدگان این شهرید. 

دردهایم بسی بسیار است و دست خویش در لابه لای سیاست مردگی و نیرنگ این شهر گرفتار. 

دست هایم در لابلای جدایی دم هایتان گیر، واین گره ها را نمی توان باز کرد جز با تکه تکه کردن دمها. 

وقتم طلاست ولی حیف که شما وقتتان را به کمتر از آن فروختید. طلای ما نه آن مس پرور زرد نشسته بر دامان مسئولین این شهر ، که یاد یار خراسانی و خدمت به انان که از مسلمانان صدر اسلام هم بهترند. 

گرداگرد این شهر را بوی تعفن گرفته.  

نه.....   نه..... نه..... خیال نکن که ته زباله های این شهر بوی تعفن می دهد.

نه.... بوی تعفن زباله های فقرای این شهر بوی جوانمردی می دهد. حاشیه های این شهر را بوی تعفن گندابی از پول و فلاحت ها پر کرده.

می ترسم.نه از تو که دستت مثال فرعون به ابرها می رسد واما نمی رسد.

می ترسم نه از فردایی که برای این شهر ساخته اید..

می ترسم از پایمال شدن خون هایی که به حق رفته و به ناحق در اتش جهل می سوزد.

شهدا شرمنده ایم

شهدا شرمنده ایم که قلم ایشان را نخشکاندیم.

بنشین.....    بخوان......

چرا چشم های خویش را بر بازارهای سومین حرم اهل بیت بسته اید....

شما کجا بودید و کفن نپوشیدید انگاه که فرهنگ برهنگی و سی دی های سوپر برای مردم این شهر دیگر عادی شده بود و است .

اقایان کفن پوش کاش که کفن هایتان را می پوشیدید و از خود فروشی های دروازه کازرون مطلع می شدید.

یادتان رفته کجای این شهر صدای ناله شبانه زنان از زجر گشنگی فرزندان و بغض پدرهای سرافکنده پر شده است.

گوش هایتان را باز کنید.سهراب نوشت چشم ها را باید شست اما من می گویم گوشهایتان را بشویید تا گرد و غبار حزب گرایی ها وتعصب ها از گوش هایتان شسته شود و کلام حق را

بشنوید.

نه...اقای فرماندار نماد حق نیست.....

نه اقای استاندار هم نماد حق نیست.....

نه شما هم نماد حق نیستید.......

اری......

چرا که حق با حق شناخته می شود نه اشخاص.....

حق خفته در ده پیاله هایی است که طفلانش پیالهای خالیشان را با دست های پینه بسته پدران و چشم های منتظرمادران می نگرند.

و....

حق راهی است که گاه بی گاه در کورسویی از این شهر بر می خیزد.

تلالو صدای ولی شدن در مبارزه با مفاسد...

صدای عدالت......





 

 


| 10:7 صبح - دوشنبه 90/1/15
+ | نظر
شهر آغا زاده ها

و اما سوال اول که به دست من رسیده است این است که ((از کجا شروع کرده اید؟))

سوال بسیار خوبی است.همان چیزی که گاهی به عنوان علل رموز موفقیت از آن تعبیر می شود.

من برای پاسخ به این سوال باید قدری به عقب برگردم. هر چند فرم قرار گرفتن روی صندلی در اینجا اجازه نمی دهد،ولی من تلاش خودم را می کنم ........

دیدم در این اوضاع و زمانه کسی با درس و مشق بزرگ نمی شود.البته همه ی ماجرای درس خواندم دست خودم نبود . تا حدود زیادی مدرسه جوابم کرد.دیدند آنچنان که باید درس و مشق و مدرسه را تحویل نمی گیرم.به من گفتند که شما بیرون باشید بهتر از این است که داخل مدرسه باشید.

پدر گفت:گور پدرشان ،خودم یک مدرسه برایت می خرم.

یک هفته نشد که پدر ،یک مدرسه ی خصوصی به اسم خودم خرید و من دیدم که آدم ووقتی می تواند مدیر باشد چرا بی خودی محصل باشد.

روایت شیراز روایت شازده ی مفت خور ماست. روایت قصه ی اصل بقا. همان که می گوید انان که نخورند ضعیفند و باید خورده شوند.

روایت شیراز روایت فلاحتی است در فراغتی از جنس نامه ی امام.روایتی از جنس ناگفته هایی که در پس زیتون های کرم خورده و آفتاب های مه گرفته و ستاره ی شش پر خفه شده است. داستان شیخ علی چپون هاست و داستان مهدی آباد ها.داستان بخور بخور وتا ترکیدی الحمد لله ست.

چرا اخم هایت را در هم کشیدی.چشم دیدن حقیقت را نداری.پورسانت هایتان را ز یاد بردید.

توان  دیدن افطار دیر هنگام مردم زجر کشیده را در شامگاه یزیدی رمضان 1و2و3و... نداری. طاقت این گفته را که تو اسلامت را در نماز و روزه می بینی نداری.

 ((از لحظه لحظه‌ى روزهاى مسئولیت من و شما سؤال خواهد شد. از همه سؤال خواهد شد؛ منتها آن کسى که بار سنگینى بر دوشش نیست، مثل آن کسى است که مال زیادى ندارد؛ از او حساب بخواهند، سرانگشتى یک چند قلم بیان خواهد کرد، خلاص خواهد شد. آن کسى که مالِ زیاد دارد، اندوخته‌اى دارد، رشته‌هاى گوناگون درآمدى دارد، طبعاً اگر از او حساب بخواهند، با یک کلمه و دو کلمه، این حساب تمام نمیشود. اگر طرف حساب، دقیق باشد و بخواهد مو را از ماست بکشد و بخواهد سختگیرى کند، بخواهد با عدالت رفتار کند، طبعاً خیلى مشکل خواهد شد؛ قدم به قدم این را بایست جواب داد: این پول را از اینجا به دست آوردیم، اینجا خرج کردیم، به این دلیل به دست آوردیم، به این دلیل خرج کردیم. مسئولیت هم همین جور است.))16/1/1389 امام خامنه ای (مد ظله العالی)

نماز می خوانید:آری ، روزه می گیرید :آری خمس تان را می دهید:آری

اما فساد ایجاد شده در شهرتان را که لوط نمای شهر شده است چه می کنید.

 ((شما ببینید در صدر اسلام، آن کسانى که ممدوح واقع شدند - حالا توى فرهنگ ما، بر طبق عقیده‌ى ما - بیش از آنچه که به خاطر نماز و عبادتشان ممدوح واقع شدند، به خاطر موضعگیرى‌هاى سیاسى‌شان، اجتماعى‌شان و مجاهدتشان ممدوح واقع شدند. ما ابى‌ذر را، یا عمار را، یا مقداد را، یا میثم تمار را، یا مالک اشتر را کمتر به عبادتشان مدح میکنیم. تاریخ، اینها را به آن مواضعى میشناسد که این مواضع، تعیین کننده بود؛ حرکت کلان جامعه را توانست هدایت کند، شکل بدهد و به پیشرفت این حرکت کمک کند. آنهائى هم که مذمت شدند، همین جور. خیلى از بزرگان که مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر مذمت نشدند، به خاطر بى‌نمازى مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجائى که حضورشان لازم بود، مذمت شدند. تاریخ، اینجورى ثبت کرده؛ نگاه کنید، ببینید. پس کار خدا، کار معنوى، کار توحیدى، منحصر نیست در نماز خواندن؛ اگرچه نماز را دست‌کم نباید گرفت.)) 16/1/1389 مقام معظم رهبری

ببین که کجای کار هستی.

اهای تو اهای تو. گوش کن

چشم ندارید ببینید که دست های شما را از گلوی این مردم که سوار بر پهلو هاشان شده بودید و  گردنشان را می فشردید برداشته اند. اری حق دارید. فی قلوبهم مرض فضادهم ا... مرضا شده اید.اری مال های حرام چنان چشم هایتان را بسته بود که افزایش شکم هایتان را شخصیت می دانید.

تکذیب کنید و تبرئه.دیوار هاشا برای شجا ها کوتاه است.انان که زرنگ کوچه خلوت ها هستند.آری امام رحلت کرد؛ کروبی نامه داشت شما که امام خامنه ای زنده است و می گویید نامه دارید اما بعد مشخص می شود اقا با این باغ شهر ها مخالف بوده.

شما اگر حکم شرعی را می دانستید و تبعیت از ولایت فقیه داشتید که می دیدید ولایت حتی 1 نفر از خاندانش را در اقتصاد وارد نکرده.

شیراز رو می گن واسه ی آغازاده های جنگش       شیراز رو می گن واسه چربی چلنگش            




| 12:25 عصر - پنج شنبه 90/1/11
+ | نظر
منوی اصلی
خانه
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
سایر امکانات